اینجا مخاطبی نداره یا بهتر بگم، کلا وبلاگ ها مخاطب ندارن. مثل یه کوهستان بی آب و علفه که برای خودت داد میزنی و صدات میپیچه و پژواک های متوالیش به گوش خودت برمیگرده و نه کس دیگه ای. وقتی از هیاهوی توییتر و رنگ و لعاب تقلبی اینستاگرام خسته میشی، اینجا خلوتگاه خوبیه. یکی دوتا وبلاگ خوب رو دنبال میکنم که همیشه حرفی برای گفتن دارن. حضورشون عجیب و تحسین برانگیزه و البته امیدبخش
بسم الله
اشاره
آن گاه که در خلوتگاه غار حرا، فرشته وحی بر محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله) ندا داد که «بخوان»، نور رسالت در آسمان انسانیت نقطه عطفی در تاریخ بشری و سرآغاز نهضتی معنوی گردید برای خروج آدمیان از ظلمات شرک، ظلم، جهل و فساد و نیل آنان به سوی روشنایی توحید، عدالت، معرفت و کرامت.
ادامه مطلب
سلام
این روز ها چشم دلم قفل حرم امام رضاست هر وقت تو خودم میرم دلم برای درد و دل باهاش میره تا گوشه گوهر شاد همون جا که گنبد اقا در زیبا ترین و با عظمت ترین حالت خودش حال دل آدم و خوب میکنه
رفیقم از دستم شاکیه چن وقته نشستم درست و مردونه با هم حرف بزنیم همش در حد یه فاتحه بوده وبس خودت ببخش رفیقم
خدایا دل تنگمون و به دست دلگشای بی مانند یعنی خودت میسبارم خودتون کنارم باشید یعنی کنارمون باشید
برم یکم دعا کنم
خدایا کمک کن انقدر عا
امروز هفتمین روز است. به گمانم گاهی لازم است که آدمی حرفهایی پنهانی برای خودش داشته باشد. میدانی از آن جنس حرفهایی که فقط خدا می فهمد و خودت. از آنهایی که وقتی در خلوتت مرورشان میکنی به خودت میبالی و میگویی من از پسش برآمدم. شاید گوشه چشم هایت اندکی اشک بنشیند اما بدان این اقتضای تطهیر روح است.
حرف هایی که جان دادی برای روزهای ساخته شدنش. حرف هایی که از دل طوفان های زندگی تو برآمدهاند. آری برخی واژهها از رنج تو متولد شده اند و به ن
صداهای زیر و شاد و کودکانه دائم توی گوشم است. همه جای خانه را تسخیر کردهاند. توی خلوتگاه و توالت هم صدایشان میآید. فقط زیر دوش که باشی صدای آب بر آنها غلبه می کند، گاهی غرقشان می کند و گاهی ارتجاعش می دهد تا حد نافهمی.
بله! ما محکومان به تماشای بیست و چهار ساعته برنامههای کودک و نوجوان. حس بدی نیست! حس خوبی هم نیست! یک حس خنثی است. تشکیل شده از مقادیری کلافگی و ملال.
اعتراف میکنم بعضی از برنامهها واقعا جذب کننده است و همانطور که داری آ
ببین که زلف بنفشه چسان* پریشان شد
صبا ز کرده ی خویشش چو من پشیمان شد
زبور عشق* زند با صدای داوودی
دمی که هدهد افسر* پیِ سلیمان شد
به شهر مُحتسبی گفت روز حق سوزد
هر آنکه باده گرفت و نقیض* پیمان شد
چو وصف باده ی سوری* ز پیر * ما بشنید
بزد چمانه ی لعل* و برون ز ایمان شد
به شرط بوسه ی ساقی، به اندرون* میرفت
چو طرح مسئله آمد ز دیده پنهان شد
مکنجفا تو، چو شمعی به عشق پروانه
که از وفای به عهدش ز شعله بریان شد
کجا ز عشق شود آگه زاهدی خودبین
که هر که عشق چ
ببین که زلف بنفشه چسان* پریشان شد
صبا ز کرده ی خویشش چو من پشیمان شد
زبور عشق* زند با صدای داوودی
دمی که هدهد افسر* پیِ سلیمان شد
به شهر مُحتسبی گفت روز حق سوزد
هر آنکه باده گرفت و نقیض* پیمان شد
چو وصف باده ی سوری* ز پیر * ما بشنید
بزد چمانه ی لعل* و برون ز ایمان شد
به شرط بوسه ی ساقی، به اندرون* میرفت
چو طرح مسئله آمد ز دیده پنهان شد
مکنجفا تو، چو شمعی به عشق پروانه
که از وفای به عهدش ز شعله بریان شد
کجا ز عشق شود آگه زاهدی خودبین
که هر که عشق چ
آن
شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا
رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است
"شب"
از اسرارآمیزترین پدیده های زندگیست و همواره مهمترین رخدادهای بشری در شب بروز کرده
و میکند.
شب،
همواره خلوتگاه هر کسی با یار خویش بوده است... "شب" هنگامه ی وصل میان محبّ
و محبوب است.
انبیا
نیز در شب با معشوق ازلی و مبدا وجود و آفریدگارِ پرورنده، نیازگویی و رازشنوی میکردند....
شب هنگام بوده است که میان زمین و آسمان (خاک و افلاک) حلقه ی وصل برقرار شده است...
و
امشب در زم
پایه ی هفتم-درس اول-صفحه ی ۲۰-حیاط مدرسه
انشا پایه هفتم درس اول صفحه ۲۰ با موضوع حیاط مدرسه
مقدمه:خاطرات ما و لحظه های خوب و بدما همیشه در جایی است که در انجا عمری را گذرانده ایم ،جایی است که اولین بار با اولین قدم دانش اموز انجا را دیده و قدم در راه مدرسه و رو به پیشرفت گذاشته است.
متن انشا :حیاط مدرسه خلوتگاه و ارامش دهنده و گاهی پراضطراب ترین لحظات دوران درس و مدرسه ی یک دانش اموز را تشکیل داده است.
زمانی که در حیاط مدرسه قدم زده،درس خوانده،
در زندگی پر از استرس امروزی داشتن ارامش نعمتی است که هر کسی به راحتی می تواند به ان دست پیدا کند. شما نیز با خواندن این مقاله می توانید با این روش ها اشنا شوید و شاید فرجی باشد برای رسیدن به ارام در زندگی شما.
در دنیای پراضطراب امروز آرامش وراحتی خیال نعمتی است که بسیاری آرزوی آن را دارند اما برای رسیدن به آن تنها آرزو کافی نیست بلکه باید قدم پیش نهاد و کاری کرد. آنچه در پی می آید برخی تکنیکهای روانی شناختی است که ضمن کمک به رفع تشویش ونگرانی
یکی از فانتزی های ذهنم این بود که همیشه دلم می خواست یک خانه درختی داشته باشم و یک وقت هایی فارغ از همه چیز و همه کس به آنجا پناه ببرم. توی تنهایی، برای خودم باشم. بنویسم، کتاب بخوانم و حتی گاهی آدم هایی را که دوستشان دارم به خلوتگاه درختی ام دعوت کنم. با هم چای بنوشیم، گپ بزنیم و اوقاتی خوش را در کنارشان سپری کنم. شاید توی یک اتاق زمینی در خانه ای معمولی هم رقم زدن این لحظات سهل الوصول باشد اما حس و حالش و تجربه کردنش روی یک درخت چیز دیگری است.
خو
یکی از فانتزی های ذهنم این بود که همیشه دلم می خواست یک خانه درختی داشته باشم و یک وقت هایی فارغ از همه چیز و همه کس به آنجا پناه ببرم. توی تنهایی، برای خودم باشم. بنویسم، کتاب بخوانم و حتی گاهی آدم هایی را که دوستشان دارم به خلوتگاه درختی ام دعوت کنم. با هم چای بنوشیم، گپ بزنیم و اوقاتی خوش را در کنارشان سپری کنم. شاید توی یک اتاق زمینی در خانه ای معمولی هم رقم زدن این لحظات سهل الوصول باشد اما حس و حالش و تجربه کردنش روی یک درخت چیز دیگری است.
خو
پایه ی هفتم-درس اول-صفحه ی ۲۰-حیاط مدرسه
انشا پایه هفتم درس اول صفحه ۲۰ با موضوع حیاط مدرسه
مقدمه:خاطرات ما و لحظه های خوب و بدما همیشه در جایی است که در انجا عمری را گذرانده ایم ،جایی است که اولین بار با اولین قدم دانش اموز انجا را دیده و قدم در راه مدرسه و رو به پیشرفت گذاشته است.
متن انشا :حیاط مدرسه خلوتگاه و ارامش دهنده و گاهی پراضطراب ترین لحظات دوران درس و مدرسه ی یک دانش اموز را تشکیل داده است.
زمانی که در حیاط مدرسه قدم زده،درس خوانده،
ترک یاری کردی و من هم چنان یارم ترا
دشمن جانی و از جان دوست تر دارم ترا
گر بصد خار جفا آزرده سازی خاطرم
خاطر نازک ببرگ گل نیازارم ترا
قصد جان کردی که یعنی: دست کوته کن ز من
جان بکف بگذارم و از دست نگذارم ترا
گر برون آرند جانم را ز خلوتگاه دل
نیست ممکن، جان من، کز دل برون آرم ترا
یک دو روزی صبر کن، ای جان بر لب آمده
زانکه خواهم در حضور دوست بسپارم ترا
این چنین کز صوت مطرب بزم عیشم پر صداست
مشکل آگاهی رسد از ناله زارم ترا
گفته ای: خواهم هلالی را بک
به طور اتفاقی دو کتاب ظاهرا متفاوت را در چند روز گذشته خواندم. اولی «سفر به دور اتاقم» نوشتهی «اگزویه دومستر» از نشر ماهی که اخیرا از نمایشگاه کتاب یزد خریده بودم و دومی «حواس پرتی مرگبار» نوشتهی «جین واینگارتن» که به عنوان هدیهی همراه فصلنامه ترجمان به دستم رسیده بود.
ماجرای کتاب نخست که در سال ۱۷۹۴ نگارش شده از این قرار است: افسری جوان در دوئلی پیروز میشود و دادگاه او را به ۴۲ روز اقامت اجباری در اتاق خودش محکوم میکند. او از این فرص
هر روز که میگذرد ذرهای از احوالت را بهتر نمیکند. صبح بیدار میشوی به سقف بالای سرت زل میزنی، حس بیدار شدن نیست، شروع کردن در تو خاموش شده. انگار باید جان بکنی تا یادت بیافتد هدفت چیست. چرا باید ادامه بدهی. چرا نباید ناامید باشی.
در ذهنت همهچیز شکل دیگری دارد. نه اینکه ناامید باشی. حس میکنی همهچیز در ذهنت خشک شده. انگار کسی روحت را از برق کشیده. یک برنامهی خوب و فشرده برای خودت میچینی، کلی انگیزه در خودت ایجاد میکنی ولی صبح که می
یکی از فانتزی های ذهنم این بود که همیشه دلم می خواست یک خانه درختی داشته باشم و یک وقت هایی فارغ از همه چیز و همه کس به آنجا پناه ببرم. توی تنهایی، برای خودم باشم. بنویسم، کتاب بخوانم و حتی گاهی آدم هایی را که دوستشان دارم به خلوتگاه درختی ام دعوت کنم. با هم چای بنوشیم، گپ بزنیم و اوقاتی خوش را در کنارشان سپری کنم. شاید توی یک اتاق معمولی هم رقم زدن این لحظات سهل الوصول باشد اما حس و حالش و تجربه کردنش روی یک درخت چیز دیگری است.
خوب این فانتزی بر
یکی از فانتزی های ذهنم این بود که همیشه دلم می خواست یک خانه درختی داشته باشم و یک وقت هایی فارغ از همه چیز و همه کس به آنجا پناه ببرم. توی تنهایی، برای خودم باشم. بنویسم، کتاب بخوانم و حتی گاهی آدم هایی را که دوستشان دارم به خلوتگاه درختی ام دعوت کنم. با هم چای بنوشیم، گپ بزنیم و اوقاتی خوش را در کنارشان سپری کنم. شاید توی یک اتاق معمولی هم رقم زدن این لحظات سهل الوصول باشد اما حس و حالش و تجربه کردنش روی یک درخت چیز دیگری است.
خوب این فانتزی بر
موضوع: پنجره من
خورشید با حسادت به اینکه غرق محیط اطراف شدهام، از منتهیالیه بالا سمت راست، در چشمانم میتابد و سعی میکند تا تنها خودش در نگاهم جلوهگر باشد. اما نمیداند که هرچه بیشتر نور پراکنی کند، زیبایی این وسعت نامنتها را دوچندان میکند.
کوههای تنها یا رشتهای که دور تا دور، از افق دور دست در لابلای یکدیگر صف کشیدهاند و جلو میآیند، به اطراف نگاه میکنند و از اینکه تمام کران هستی زیر پاهاشان قرار گرفته، احساس غرور و خودستا
بین نوشتهها و رفرنسهای قدیمی، این نوشته را از ویل دورانت، فیلسوف و متفکر بزرگ غربی پیدا کردم که در کتاب لذات فلسفهاش نگاشته بود. چون مربوط به روانشناسی بود آن را یادداشت کرده بودم. درباره خصوصیات یک مرد منفی. بد نیست با هم آن را بازخوانی کنیم.
***
صاحب خوی منفی خود را حقیر می شمارد و با آنکه صفاتی را از شکل و قیافه و ذهنش بر می خیزد، می ستاید همیشه با ناشیگری متوجه ضعف جسمانی خویش است و به کارگران قوی و مردان کاری بلندبالا که مغرور از قدرت
به قلم دامنه : به نام خدا. سلام. زیارت رضوی توحیدی. قسمت ۳. پست ۴۷۰ مدرسۀ فکرت. از حرم، سبکبالتر از تمام روزهای یک سال قبل، به هتل بازگشتیم. عصرها و شبها در سوئیت (=سراچه، خلوتگاه، اتاق هتل) به بحث مینشستیم و به سؤالات همدیگر پاسخ میدادیم؛ جای مزاح و شادزیبودن را نیز تنگ نمیکردیم؛ بهطوریکه گاه از مزاحی که شکل میگرفت، تخت و مبل زیر پای ما به جَرکّهجِریکّه میافتاد و نفس از تنفس دَم و بازدم، بازمیافتاد. ازین بگذرم.
جدا از چند ب
مسلما هر یک از فضاهای خانه با دیگری تفاوت دارد، البته شاید در ظاهر همگی یک شکل باشند اما تفاوت در ماهیتشان است. احساس حاکم بر اتاق خواب
شما نباید شبیه هیچ یک از فضاهای دیگر باشد، چون اتاق خصوصی ترین فضا و یا
بهتر بگویم خلوتگاه دنج شماست. فرار از یک روز پرتنش و رسیدن به آرامش
باید یک اتفاق معمولی در اتاق خواب باشد. اما آیا یک اتاق خواب کوچک هم می
تواند زمینه را برای رسیدن به این آرامش فراهم کند؟ پاسخ من به این سوال
مثبت است! اتاق خواب ک
مسلما هر یک از فضاهای خانه با دیگری تفاوت دارد، البته شاید در ظاهر همگی یک شکل باشند اما تفاوت در ماهیتشان است. احساس حاکم بر اتاق خواب
شما نباید شبیه هیچ یک از فضاهای دیگر باشد، چون اتاق خصوصی ترین فضا و یا
بهتر بگویم خلوتگاه دنج شماست. فرار از یک روز پرتنش و رسیدن به آرامش
باید یک اتفاق معمولی در اتاق خواب باشد. اما آیا یک اتاق خواب کوچک هم می
تواند زمینه را برای رسیدن به این آرامش فراهم کند؟ پاسخ من به این سوال
مثبت است! اتاق خواب ک
//
یکی از تأکیدات شهدا که با گذشتن از جانشان، امنیت، استقلال، عزت و آسایش را برای ملت ایران به ارمغان آوردند و باغیرت اجازه ندادند که حتی یک وجب از خاک میهن به دست بیگانگان بیفتد، حفظ حجاب بوده است. کسانی که بر زمین افتادند تا دختران و زنان ایرانزمین باوقار بایستند و با حجاب و عفتشان با دشمنان این مرزوبوم مبارزه کنند، چراکه بیحجابی زنان اسلحهای بسیار قوی بر ضد استقلال و عزت هر مرزوبوم است چون هر جامعهای که زنانشان به دنبال خودنمایی
طراحی داخلی-جدید-دکوراسیون داخلی-مبلمان
هرچه روزها کوتاه تر می شوند و سال رو به پایان است، وقت آن است که در مورد ترندهای طراحی سال جدید فکر کنیم. از پارچه های منحصر به فرد و رنگ های مجلل گرفته تا بافت روستایی و دکوراسیون گیاهی، سال 2020 چیزهایی را برای همه ارائه می دهد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد 30 ترند برتر طراحی داخلی در سال جدید در مطلب پیش رو بیشتر بخوانید.
سایه های آرامش بخش
الهام گرفته از رنگ سبز رنگ آسمان صبح ، رنگ سال 2020 دلوکس Tranquil
ایّامُ البیض به روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه قمری گفته میشود و مهمترین عمل در این سه روز، اعتکاف و روزه است.
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی خبرهای فوری پلدشت، اَیّامُ البیض به روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه قمری گفته میشود.اعمال اعتکاف شامل دعاها و نمازهایی است که در طول سه روزه اعتکاف توصیه شده است.
نزد شیعیان، ایام البیض رجب و در مرتبه بعد شعبان و رمضان، از اهمیتی ویژه برخوردار است و مهمترین عمل در ا
درباره این سایت